بای بای می می...
سلام فلفل مامان...
الان که دارم این پست را مینویسم ،تو توی خواب ناز هستی ،و امیدوارم تا آخر نوشتن من هم بیدار نشی...
امروز اومدم تا برات از یه اتفاق مهم صحبت کنم،خداحافظی با زیباترین نوشیدنی دنیا...امروز که دارم این پست را مینویسم 1 سال و 10 ماه و 26 روز و22 ساعت و26 دقیقه و34 ثانیه سن داری،درست 10 روز پیش،2 اسفند مامانی وارد پروزه ی بزرگی شد ،که هم برای من و هم برای تو خیلی جالب نبود.اول ترس زیادی داشتم،که شاید نکنه من وتو موفق نشویم،ولی بعد از انجام این پروزه به وجود نازنینت پی بردم ،که چقدر قدرتمند و مقتدرانه با این قضیه کنار آمدی....
شب اول با کمی بهانه گیری،به پایان رسید ...
شب دوم،به خونه ی مامان جون رفتیم،از اینکه اطرافت شلوغ بود،ذوق میکردی و اصلا بهانه ی شیر نگرفتی...(ممنون از مامان جون به خاطر همراهی کردن من و تو در این پروزه)
شب سوم،با کمی بهانه به پایان رسید....
حالا شب دهم است ،و پارسا هیچ بهانه ای برای شیر خوردن نمیگیرد،مامانی شیر پاستوریزه را جایگزین می می کرده....از شیرین زبونیت بگم که هر کی ازت میپرسه می می مامانی چی شده ،با اون ملودی زیبا بهشون میگی....می می مامان اوووووف،بعضی اوقات هم میگی (این یدی اووووف،اون یدی اوووف)یعنی این یکی اوف ،اون یکی اوف،منظورت اینه که دو تا می می اوف شده...
از حال و هوای خودم می خوام بگم....مادر بودن سخترین کار دنیاست....گاهی اون قدر دلم میگرفت،و میخواستم بلند بلند گریه کنم،به خاطر اون نگاه معصومانه ای که به مامانی داشتی،ولی چاره ای نبود ،جز بی رحمی و ندادن می می...وقتی نگاهم میکردی ،من هم به تو خیره میشدم،و تمام اشکهایم را در خودم فرو میبردم،و لبخند میزدم،تا اینکه مبادالحظه ای احساس تنهایی کنی...
مادر بودن خیلی سخته،و اینها تنها قسمتی از سختیهاشه و چقدر شیرین تمام لحظات با تو بودن که انچنان به زندگی من و بابایی رنگ و بوی تازه ای بخشیدی که حتی حاضر نیستم ثانیه ای زندگی بدون تو را تجربه کنم....لحظاتی که تو برامون میسازی . خ.نمون رو پر میکنی از صدای خنده های دلنشین و صادقانه ات،هر قدر هم که خستگی تمام توانش را به کار ببره که خنده رو از لبهای ما بگیره ولی تو نمیزاری و ثانیه های زندگیمون رو آنچنان زیبا میسازی که همه غم و غصه های دنیا رو از یاد میبریم.
پارسای عزیزم ...
متشکرم به خاطر همکاری خوبی که با مامانی داشتی،امیدوارم در پروزه های بعدی هم سربلند و سرافراز باشیم.
ودر آخر ...
خدایم را فریاد میزنم دوستت دارم ....