فریاد ها
همان خدایی که به من می نگریست
و خنده های مستانه ام را می ستود
تمام سالهای کودکیم
اینک به من می نگرد
من هنوز تمام کوله ام پر از نور است
و هنوز صدای آسمان را می شنوم
که به من سسسلام می کند
بهار ثانیه ها می آید و گذر عمر بیانگر بزرگ شدن توست.
پارسای عزیزم به اندازه شکوفه های بهاری برایت آرزوی خوب دارم.
پسر کوچک و ناز ودوست داشتنی من.
امید زندگی من وپدرت.
بهانه قشنگ زندگی ما.
چقدر این روزها خوشحالم که تو را دارم و تو نیز همسفر کوچک من و پدرت هستی.
چقدر این روزها تو نیز خوشحال هستی.
خنده هایت بیانگر خوشحالی توست و خوشحالی تو بخاطر وجود ماست.
من و پدرت خوشحالیم چون فرشته ای به مانند تو داریم.
این روزها قشتگترین و بهترین روزهای زندگیمان در حال گذر است و تو نیز مسافر کوچک این روزها هستی.
خدای بزرگ و مهربان از تو نیز ممنون هستم به خاطر این همه لطف.
چقدر مهربان و بی آلایشی....
در مهربانی و بزرگواریت هیچ شکی نیست.
برای این بزرگواری و مهربانیت نمی توان حد مرزی تعیین کرد چرا که تو خداوند بزرگ وبی همتایی هستی.
خدای مهربانم به خاطر عطا کردن زیباترین و قشنگترین فرشته آسمانی از تو هزاران بار ممنونم وتو را نیز شکر می گویم.