برای مادرم مینویسم که اقیانوسی از عاطفه است
برای مادرم مینویسم که اقیانوسی از عاطفه است
مادرم ،مهربان من،از آن روزها که کودکانه و بی خیال بر دامن پر مهرت مینشستم و بی آنکه قدر بدانم جرعه جرعه از مهر تو لبریز می شدم،بسیار گذشته است.از آن روزها که در بهار نو جوانی بی آنکه قدر و مقام بلندت را بشناسم،راه خود می گرفتم و کلام خود می گفتم،بسیار گذشته است.مادر مهربانم امروز را به یمن وجود تو جشن می گیرم و تمام دلم را که دریچه ای به سوی دل مهربان تو دارد،گل باران میکنم.سنگ صبورم روزت مبارک....
برای پسرم مینویسم
زیبای مهربان من،از اون روزی که محبتت را با همه ی وجودت به من تقدیم کردی،چند سالی است می گذرد،دل کوچک و قشنگت را ما لا مال از عشق به من کردی و بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی،و امانت عشق را در وجودم نهادی،با خودم عهدی کردم که همیشه تکیه گاهت باشم،در نگاه زیبایت محبت را با تمام وجودم احساس میکنم،محبتی که بی ریا است،اینجاست که با خودم میگویم مادر بودن لیاقت می خواهد...
پارسای مهربانم،چه خوب شد که تو آمدی ،با آمدنت حس زیبای مادر بودن را به من آموختی،وقتی به چشمان زیبایت نگاه میکنم،تمام وجودم می لرزد ،وقتی دستان کوچک و زیبایت را در دستانم می فشارم ،قلبم شروع به تپیدن می کند ،اینجاست که مادرانگیم برای خودم حسی زیبا می شود که توصیف نا پذیر است.
بزرگ مرد کوچک من ،در آسمان آبی دلم،جایی برای کسی نیست ،جز تو که زیباترین حس را به من هدیه کردی،پس با من باش تا مادرانگیم را برایت زیبا و زییییییبا تر کنم.
تشکر از همسر مهربانم
امیر عزیزم ،امسال هم همانند سالهای قبل زیباترین روز زندگیم را برایم زیبا ،تکرار کردی،امیدوارم قدر دان تمام زحماتت باشم،و همسری خوب و مادری مهربان برای فرزندت باشم.
مادرانگی وازه ای است سرشار از امید و عشق،واژه ای شیرین و مهربان،امیدوارم نقش مادرانه بودنم را در زندگی زیبایمان ،همانند نقاشی خوب به تصویر بکشم.
چند تا عکس زیبا از شبی زیبا و پر خاطره....
این کیک هدیه آقا پارسا به مامان و مامان جون مهربونش
هدیه ی بابا امیر به مامان سمیه
ممنونم همسر عزیزم
این گل پسر هدیه ی خدای مهربون به مامان و بابا
و در آخر ....
خدایم را عاشقانه دوست دارم....