به بهانه هشتمین سالگرد عقدمان مینویسم
عشق من ،روزهای جوانیم،سالهای شیداییم،لحظه های ناب شادمانیم،روزهای تلخ و شیرین زندگیم،همه وهمه.......
تقدیم دستان پر تلاش و مردانه ات......
تقدیم نگاه گرم و عاشقانه ات...........
تقدیم قدمهای پر صلابت و استوارت.....
تقدیم شانه های تنومندت......
تقدیم آغوش همیشه گرمت......
قلب کوچکم همیشه و تا اخر عمر برای تو می تپد......
من با تو عاشق شدم و با وجود تو تا همیشه خوشبختم......
خداوندا به خاطر تمام لطفهایت ،خالصانه سپاسگزارم و نمی دانم به خاطر این همه خوشبختی چگونه شکر گزارت باشم......
امیر عزززیززم .....
هشت سال گذشت..........تلخ و شیرین گذشت.............پر از خاطرات قشنگ و بیاد موندنی گذشت............با هم خندیدیم..............با هم دعوا کردیم...............با هم قهر کردیم..............با هم عشق بازی کردیم...............وکلی خاطره به جا گذاشتیم.................حالا من ............تو..............و زیباترین هدیه خدا...........پارسای مهربونم.............در کنار هم خوشبختیم...............فارق از تمام مشکلات و کمبودها..............!!!!!
عززززیزان زیبایم از بودن هر دوی شما بسیار خوشحالم و اینگونه عادت کرده ام که بدون شما نمیتوانم زندگی کنم.
خداوندا این دو عززززیزم را برایم حفظ کن(آمین)