مغز بادام من 29 ماهه شد
سلام عشق کوچیک و بی انتهای من.....
واااای خدای من اصلا باورم نمیشه،اون پسر کوچولویی که به دنیا اومد،همش دو کیلو ششصد و چهل گرم بود.
همونی که وقتی کنار عروسک ازش عکس میگرفتم از عروسک هم کوچکتر بود.
همون پسر شیطون و بلایی که با خنده هاش دل همرو آب میکرد
همون مهربونی که شش ماه بیشتر نداشت ،شروع به آواز خوندن ،البته به زبون،نمیدونم کجایی کرد.
همون شیطونی که اولین قدمهای زیبایش را برای نزدیک شدن به مامان و بابا برداشت
همون شیطون بلایی که عاشق کارتن و شبکه پویا بود
همون پسرک با مزه ای که تو خوراکیها شیر نی دار و پاستیل و رنگارنگ تمام دنیاش بود
همون که وقتی کوچیک بود ،اولین شعر خوشگلش را خوند (ی توپ دارم گل گلیه.....)
همون......
حالا 2 سال و 5 ماه سن داره
وحالا پسرکی حرف گوش کن ،مهربون،با هوش و خوش استیل شده
حالا به جای تا تی کردن ،به سرعت راه میره،بدو بدو میکنه....
حالا به جای آواز خوندن الکی ،7 تا شعر می خونه...
حالا به مامان و بابا عشق و عشق ورزی رو یاد آوری می کنه.....
حالا دستای مهربونش را باز میکنه و مامان و بابا رو تو آغوش کوچیکش جا میده.....
حالا وقتی کنار عروسکاش می ایسته از اونا ی سر و گردن هم بلندتره....
حالا عاشق تموم خوراکیهاست ولی باز شیر نی دار ،پاستیل ،رنگارنگ تو الویتش قرار می گیرن....
وحالاووووووو حالاهای دیگر......
قربون قد بالات برم مهربونم،تو تمام دنیای منی.....
29 ماهه شدنت مبارک