عشق یعنی مادر شدن....
عشق یعنی مادر شدن.....
درست زمانی که بین همه اگرها و بایدها و چون و چراها مصمم میشوی ،بنشینی و بر سر سجاده مهرش و از خدا نام مادر را التماس کنی،اون زمانکه خدا نعمتش رو .....منتش رو.....بر سرت تمام کنه و نام زیبای مادر رو برازنده باقی اسمت کنه......
قصه تنهایی روزهای زندگیت تمام میشه ،و روزگار جدیدی آغاز میشه....
یکی از اون بالا بالاها میاد،که تو به لطف بودنش بهترین حس ها رو تجربه می کنی....
خودت به میل خودت ،از تمام خواسته هات میگذری و خودت را از اولویت های زندگی داوطلبانه خط میزنی و یک نفر را مادرانگی میکنی تا انتهای زندگی......
درست مثل مادرت.....
یادم بمونه که قرار گرفتن توی این مسیر خستگی داره.....نگرانی داره......از خود گذشتگی داره.....
اینجاست که خودت را فراموش می کنی....
یادم باشه تصمیمی که گرفتم ،تصمیم کبری ست و خیلی خیلی بزرگ.....
اما با وجود تمام این سختیها به مادرانگی می ارزه....
با تمام وجودم مادرانگیم را تقدیم پسر زیبایم میکنم.
و در آخر....
خدایم را سپاس به خاطر تمام خوبیهایش...
خدایم را سپاس به خاطر مادرانگیم.....
خدایم را سپاس به خاطر لطف بی منتش....
خدا جووووون عاشقتم