سالگرد عقد مامان و بابا مبارک....
پارسا جوووونم سلام....
الان که دارم این پست را میزارم چند روزی هستش که از این ماجرا میگزره ، ولی این دلیل نیست که از عشق من و بابا کم شده...
من همچنان عاشق بابا امیر هستم و دیوانه وار دوستش دارم و البته بعضی مواقع بحث و جدال شیرینی هر خونه است...
امسال هم مثل سالهای قبل بابا امیر منو شرمنده کرده بود و دسته گل زیبایی برام خریده بود و 200 هزار تومن هم وجه نقد بهم هدیه داد ،من هم برای بابا امیر پیراهن و شلوار خریده بودم که کلی خوشحال شد...
برای سرو شام به رستوران سنتی تچری رفتیم ،خیلی جججای قشنگی بود و بهمون خیلی خوش گذشت..
از اونجایی که من عاشق نواختن دف هستم ،اونجا هم کنسرت دف نوازی و تبک برپا بود و من هم عاشقانه نگاه میکردم و لذت میبردم..
خلاصه امشب هم با تمام خاطرات زیبایش تموم شد...
امیدوارم سالهای بعد هم همچنان دیوانه وار یکدیگر را دوست داشته باشیم و در کنار هم بهترین لحظات را ثبت کنیم.
نوش جووووونمون
من و نفسم
عاشقتم نفسم
پسری عاشق نواختن