سیزده بدروهوای بارانی....
سلام صد سلام به پارسای نازنینم..
روزهای زیبای عید هم تموم شد و کلی بهمون خوش گذشت و حالا نوبتی هم باشه نوبت گردش و خوش گذرونیه..
امسال سیزده بدر هوا بارونی بود و از اونجایی که از قدیم میگن سیزده عدد نحسی است و باید تو اون روزبری بیرون ما هم به گفته ی قدیمیا گوش می کنیم و هر سال به همراه همسفرای خودمون راهی دشت و سبزه میشیم...
امسال با بارش بارون برنامه ریزی همه بهم خورد و تمام رشته ها پنبه شد،ولی ما تصمیم جدیدی گرفتیم که روز دوازدهم ،دمدمای غروب ،پسر خاله مرتضی رفت چیتگر و ی جای خوب گرفت و کلی چادر و مشنبا هم زد و شب هم اونجا موند و ماهم صبح راهی شدیم...
جای همگی خالی ،خیلی خوش گذشت و جا داره اینجا از مرتضی تشکر ویژه کنم که هوای هممون را داره و کلی بی خوابی کشید تا ما بهمون خوش بگذره و زیر بارون خیس نشیم...
خلاصه صبحونه و نهارو عصرانه و خوردیم و کلی هم بازی و خنده کردیم و ساعت 9 شب برگشتیم...
بقیه ی داستان به روایت تصویر.....
عاشقققققققتم مهربوووووووونم
مامان و بابای مهربووووووونم
اینم خانواده ی مهربوووونمون
به به ،عمو سعید و بابایی زحمت نهار رو کشیدن،دست هر دو درد نکنه
جیگر مامان ،قربون ژست گرفتنت
اینم آش مامان جوووون که حرف نداشت
آخ که چقدر خوش گذشت
و در آخر.....
امسال هم نوروز با تمام زیباییهاش تموم شد و امیدوارم سال 1395 زیباترین روزها رو با هم تجربه کنیم و در کنا رهم با سلامتی کامل زندگی کنیم....
آمین